پاشو بیا کمی بغلم کن، ببوس، تا
باور کنم حضور تو این دفعه خواب نیست
مرا ببوس تا همه ی شهر پر شود
این اتفاق هر چه که باشد سراب نیست
دنیا سر جدایی ما شرط بسته اند
اما دعای شوم کسی مستجاب نیست .... !
مى خواهى بروى ؟ بهانه مى خواهى ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم
برو و هركس پرسيد بگو
لجوج بود
... ... هميشه سرسختانه عاشق بود
... بگو فرياد مى كرد
همه جا فرياد مى كرد فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت
مى گفت هرگز ناراحتم نكردى
بگو درگير بود
هميشه درگير افسون نگاهم بود
بگو او نخواست
نخواست كسى جز من در دلش خانه كند
من اینجا تنها میمانم.
اينهمه بهانه برايت آوردم.
حالا اگر مى خواهى
برو به سلامت..